راهی برای رسیدن
راهی یافته ام برای رسیدن. راهی آرام، هموار، سبک، دل نشین. راهی یافته ام برای سالم زیستن و
در عافیت بودن و آسوده بودن. راهی برای
پربار شدن نامه عمل و درخشان شدن کارنامه آخرت. عملی را شناخته ام که بر بدن، سبک است و در ترازوی عمل، سنگین و آن عمل خاموشی است و سکوت و لب فرو بستن. دوری از ادای کلماتی که بیهوده، بی هیچ فایده ای کنار هم چیده می شوند. ساکت ماندن از بیان آنچه نگفتنشان نه فقط ضرری ندارد که گاه سودی بیش از آنچه تصور کنی عایدت می کند. رها شدن از بند کلماتی که با بیانشان در بند آنها گرفتار می شوی و راهی برای رهایی از آن نمی یابی و این؛ یعنی دست یافتن به آسودگی، در امان ماندن از هزاران بلای ملامت بارِ پرگویی و سالم ماندن از مهلکه زیان بار بیهودگی و مهمل بافی و به سلامت گذشتن از لغزشگاه های تند و پر خطر و گناه آلود هرزه گویی و باز این؛ یعنی دست یافتن به استواری زبان و دست یافتن به استواری زبان؛ یعنی رسیدن به استواری دل و رسیدن به استواری دل؛ یعنی ایمان.
من راهی یافته ام برای رسیدن به ایمان، رسیدن به آنچه تا ابد مایه سعادت تو باشد. آری، اهل
ایمان آنانند که از بیهودگی و لغو گریزانند. مؤمنون:(3)
گویند چهار پادشاه به ملاقات یکدیگر رسیدند و در یک مجمع جمع شدند. پادشاه هند و خاقانِ
چین و کسرای عجم و قیصر روم و همه، در مذمت بیهوده گفتن و مدح خاموش ماندن، هم نظر شدند.
یکی از ایشان گفت: «من هرگز از خاموشی پشیمان نشده ام؛ اما بسیار بر سخنی که گفته ام
پشیمانی کشیده ام.» دیگری گفت: «هر گاه من کلمه ای را گفتم، او مالک من می شود و دیگر مرا اختیاری بر او نیست و مادامی که نگفته ام، من مالک و صاحب اختیار آنم.» سومی گفت: عجب دارم از گوینده سخن که اگر کلامش به خود او برگردد، به او زیان رساند و اگر برنگردد، نفعی به او نمی رساند». چهارمی گفت: «به ردّ آنچه نگفته ام، قادرترم از ردّ آنچه گفته ام«.
کوتاه سخن آن که، هیچ کس را گفتن های بسیار یا بیهوده گویی بسیار سودی نمی رساند، اگر
ضرری نرساند. در عرصه کلام، مردم سه دسته اند: آن که مدام در ذکر خدا باشد غنیمت برده و سود جسته؛ آن که ساکت بماند، سالم مانده و امان یافته و سرانجام؛ آن که پرگویی کند و بیهوده سخن گوید، به هلاکت افتد و زیان بیند.
پاسدار اسلام :: تیر 1386، شماره 307
|